- تخته بر سر شکستن (دَ)
تخته بر سر کسی زدن. خراب و رسوا کردن. (آنندراج) (غیاث اللغات) :
خرد مشمار که ما قطرۀ طوفان زاییم
تخته بر سر شکند شورش ما دریا را.
سالک یزدی.
هر جا کرشمه شیوۀ تعلیم سر کند
شاگرد تخته بر سر استاد بشکند.
سلیم (از آنندراج)
خرد مشمار که ما قطرۀ طوفان زاییم
تخته بر سر شکند شورش ما دریا را.
سالک یزدی.
هر جا کرشمه شیوۀ تعلیم سر کند
شاگرد تخته بر سر استاد بشکند.
سلیم (از آنندراج)
